
عاقا من نمیدونم چه حکمتیه هروقت که من گشنمه فرق یخچالمون با کمد ، فقط چراغ توشه ! حالا کافیه من مریض بشم اشتهام کور بشه ، از تخم طوطی آمازونی بگیر تا شتر بریون در این گنجیده میشه ؛ ماه رمضون که دیگه هیچی اصن واویلاست ... یخچاله ما داریم ؟
***
امشب سر به موضوع الکی که حق با من بود با بابام حرفم شد !
بابام هم میخواست معذرت خواهی کنه !
هم غرورش نمیذاشت !
طی یه حرکت انقلابی رفت کولر و روشن کرد !
***
دیروز پنل ماشین ما رو دزدین ساعت ۱۲ همون شب رفتم میدون شوش پنل خودمو ۵۰ هزار تومن خریدم اومدم گذاشتیم سر جاش :|
***
تجربه بهم ثابت کرده که از یه سنی به بعد دیگه نباید در پیشگاه والدین گرامی از افعال پرسشی استفاده کرد !
برای مثال :
میشه من امشب با دوستام برم بیرون ؟ ( شکل غلط )
من رفتم بیرون ! ( شکل صحیح ) :
***
برنامه امشبم اینه که نصفه شب برم یه لگد بزنم به درختای جلو پنجره !
این گنجیشکا بدخواب شن ، صب خواب بمونن !
مام یکم بیشتر بخوابیم :|
***
لامصب هروقت میری رستوران سفارشت رو انتخاب کردی باید ۲ ساعت صبر کنی تا گارسون بیاد !
کافیه ندونی چی میخوای سفارش بدی ، همون ثانیه اول پیداش میشه :|
***
آقا اینایی که میگن مثل سگ دروغ میگه ، آخه مگه سگ دروغ میگه ؟ اصلا مگه سگ حرف هم میزنه ؟
***
خیلی جالبه !
مانیتورمو تمیز کردم !
انگارهمتون رفتید حموم ! :
***
رفیقم میخواد بره حج
بهش میگم سوغاتی برامون چی میاری ؟
میگه اگه جریان ول کردن مغازه ها موقع نماز واقعیت داشته باشه
واسه همه تون همه چی میارم ! :lol:
***
دختر : بیــــــــــــــــــــــــا دوری کنیم از هم . . .
پسر : نمیتونم . . .
دختر : چرا آخه ؟
پسر : دلم تنگ میشه بیش از حد ، دلم تنگ میشه بیش از حد . . . :
***
از وقتی رفتی شارژا رو خوراکی میخرم میخورم !
و زمانایی که باهات صحبت میکردم رو میشنم سریال میبینم!
***
یه حالی میده که نگو !
همش که نبایدآدم افسرده شد :lol:
***
کتلت هدفش این بوده که کباب کوبیده بشه ولی مشکلات زندگی مانع پیشرفت بیشترش شده !
***
دنبال نیمه گمشدتون نگردید !
بعضی هام مثل ما لنگه به لنگه آفریده شدن !
***
یه مزه هایی هم هست که از بچگی زیر دندونِ همه مونده . . .
مثل ته مداد سیاه سوسمار نشان . . .
قبول دارید؟ :lol:
***
ادعای شعور اولین حرکت یه بی شعوره . . . !
***
امروز رفتم یه شامپو بخرم دیدم قیمت زده ۱۵۰۰۰ تومن !
با خودم گفتم بیایید با طبیعت آشتی کنیم !
یه صحت برداشتم !
***
هیچوقت یادم نمیره یه بار معلممون یکی رو گرفت مث الاغ زد از کلاس انداخت بیرون !
بعدش پشیمون شد گفت آخه بچه ها شما چرا منو اذیت میکنید که مجبور شم بزنمتون ؟
شما مث بچه ی خودم میمونید ؛ حالا برید اون دوستتون رو که زدمش صدا کنید بیاد تو . . .
آقا پسره اومد تو ، معلمه بهش گفت چرا آخه اذیت میکنی؟
چرا کاری میکنی که مجبور شم بزنمت ؟ چرا آخه ؟ ها ؟ چرا آخه ؟
یهو دوباره شروع کرد پسره رو زدن ، پسره سری دوم از سری اول بیشتر کتک خورد . . .
نظرات شما عزیزان:
حسین 
ساعت16:52---17 خرداد 1393
:: موضوعات مرتبط:
سرگرمی،
جوک،
،